سلام بر ساقی لب تشنگان
حسین به روشنی می فهمد که برترین ظرفیت عباس، سکوت و تبعیت در اوج قدرت و توانمندی است، صبر و شکیبایی در نهایت اقتدار و کظم و خویشتنداری در عین صولت و شجاعت. عباس اینک کوه آتشفشان خاموشی است که اگر اراده کند گدازه های خشمش تمام جبهه دشمن را می سوزاند و خاکستر می کند و آنچه این آتش فشان را مهار کرده است، فقط ادب و اطاعت عباس است.
و امام به او فقط رخصت یا مأموریت آوردن آب داده است. و بعید نیست که در این رخصت و مأموریت، گوشه چشمی هم به هویت و شخصیت عباس داشته است؛ به رسالت عباس، به مقام سقایت عباس. به این که جنگاوری و کشتن صدها تن از دشمن برای عباس، افتخار نیست.
افتخار یا رسالت عباس، زنده کردن است، سیراب کردن است، حیات بخشیدن است.
هم دوست و هم دشمن، هم اهل زمین و هم اهل آسمان، هم ساکنان امروز و هم ساکنان فردا، همه و همه باید مشک آب را در دستهای عباس ببینند تا بدانند که هنگام عطش، به کدام دست باید چشم بدوزند.به هنگام نیاز به دامن که بیاویزند. بدانند آب معرفت و ادب را از دست که بستانند. به هر حال، به هزار و یک دلیل که یک از هزارش فهمیدنی نیست، امام فقط به عباس، رخصت یا مأموریت آوردن آب داده است.
برگرفته از کتاب ساقی آب و ادب
نوشته سید مهدی شجاعی