همیشه شاکر باشیم
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر نعمت، نعمتت را از کفت بیرون کند
آغاز امامت صاحب عصر و زمان مبارک
صد شاخه گل محمدی با صلوات
تقدیم امام عسکری در عتبات
جز حضرت مهدی نبود نائب او
بر آغاز امامتش درود و صلوات
او خواهد آمد.......
مى شود فرصت دیدار مهیّا حتماً
بد به دل راه مده مى رسد آقا حتماً
.
اى که دنبال دواى غم هجران هستى
مى شود درد نهان تو مداوا حتماً
.
اگر امروز نشد بوسه به دستش بزنیم
وعده ى ما همه افتاده به فردا حتماً
.
ثمر گریه ى ما خنده ى روز فرج است
آن زمان مى شکفد خنده به لب ها حتماً
.
دورى غیبت طولانى و تأخیر ظهور
امتحانى است براى همه ى ما حتماً
.
کار ما منتظران چیست؟ امید و تقوا
غم نخور مى شود آخر گره ها وا حتماً
.
هرکه در زمره ى ما منتظران مى باشد
مى کند تا به ابد پشت به دنیا حتماً
.
انبیاء منتظر آمدنش مى باشند
مى رسد پشت سرش حضرت عیسى حتماً
.
کاش باشیم و ببینیم که روز رجعت
مى سپارد عَلَم خویش به سقّا حتماً
.
زره شیر خدا بر تن و شمشیر به دست
مى رسد منتقم حضرت زهرا حتماً
مادر شهید عباس بابایی به ملکوت اعلی پیوست
شهید عباس بابایی، یکی از بزرگترین افتخارآفرینان ما در جبهه
عاشقانه به استقبال مادر آمد و به لحظه های جدایی پایان داد……
یک حمد و یک صلوات هدیه به روح این مادر و پسر عزیز
چند خاطره کوتاه از علامه طباطبایی
مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی تبریزی از جمله افرادی می باشد که نپرداختن به شخصیت فرهیخته ای چون او زیانی جبران ناپذیر است ؛ زیرا حکیمان و فرزانگانی چون علامه، اسوه و آموزگار کمالند و زندگی و منش آنان روشن و روشنگر است و امروز، روزگار ما به شناخت اسوه هایی چون او به شدت نیازدارد.
- یکی از فرزندان ایشان می گوید:« روزی ایشان در منزل نبودند، وقتی آمدند من عرض کردم یکی از شاگردان شما آمده بود و با شما کاری داشت. ایشان فرمودند : بگوئید یکی از رفقا ، اینها رفیقان من هستند.
- فرزند ارشد ایشان نیز می گوید:« مرحوم علامه اگر با کسی معاشرت یا مسافرت می کرد و ماهها این معاشرت یا مسافرت به طول می انجامید ، او نمی فهمید که علامه چه چیزی بلد است و چگونه عالمی است ، هیچ وقت زبان باز نمی کرد که چیزی بگوید مگر اینکه چیزی از او می پرسیدند.»
- دختر ایشان می گوید: « گاهی ابتکارات مهم علمی و فلسفی خویش را به گونه ای ساده بیان می کرد که می پنداشتیم این مطلب در تمام کتب وجود دارد ولی پس از مراجعه ، معلوم می شد فقط کشف و ابتکار خودشان بوده است. او هرگز نمی گفت: برای این مطلب چنین و چنان زحمت کشیدم یا این ابتکار من است.»
- وقتی از شهید مطهری پرسیدند : دلیل این همه تجلیل شما از علامه طباطبایی برای چیست و چرا تعبیر ” روحی فداه ” را در مورد استادتان به کارمی برید ، آن فیلسوف پاسخ داد : من حکیم و عارف ، بسیار دیده ام و احترام من به ایشان به خاطر علم او نیست ، بلکه از این جهت است که او عاشق و دلباخته اهل بیت است .
- علامه خود طی خاطره ای می گوید:” یک روز در نجف اشرف درمدرسه ایستاده بودم که مرحوم آیت الله سیدعلی قاضی از آنجا عبور کرد ، چون به من رسید ، دستش را برشانه ام گذاشت و گفت: ای فرزند ، آخرت می خواهی نماز شب بخوان و دنیا می خواهی نماز شب بخوان.”
- یکی از شاگردان علامه نقل می کند: « وقتی علامه در عتبات بودند ، به توسل و بکاء برامام حسین علیه السلام و شرکت در مجالس عزاداری مراقبت داشتند. می گفتند : دستگاه امام حسین علیه السلام باید توسعه یابد و در دستورات اخلاقی خود به این نکته تاکید داشت که هیچ کس به هیچ مرتبه ای ازمعنویت نرسید و گشایش و فتح یابی نکرد ، مگر در حرم مطهر حضرت امام حسین و یا در توسل به آن حضرت.»
3 صلوات هدیه به روح والای این مرد خدا …..
منبع: سایت تبیان
سلام بر ساقی لب تشنگان
حسین به روشنی می فهمد که برترین ظرفیت عباس، سکوت و تبعیت در اوج قدرت و توانمندی است، صبر و شکیبایی در نهایت اقتدار و کظم و خویشتنداری در عین صولت و شجاعت. عباس اینک کوه آتشفشان خاموشی است که اگر اراده کند گدازه های خشمش تمام جبهه دشمن را می سوزاند و خاکستر می کند و آنچه این آتش فشان را مهار کرده است، فقط ادب و اطاعت عباس است.
و امام به او فقط رخصت یا مأموریت آوردن آب داده است. و بعید نیست که در این رخصت و مأموریت، گوشه چشمی هم به هویت و شخصیت عباس داشته است؛ به رسالت عباس، به مقام سقایت عباس. به این که جنگاوری و کشتن صدها تن از دشمن برای عباس، افتخار نیست.
افتخار یا رسالت عباس، زنده کردن است، سیراب کردن است، حیات بخشیدن است.
هم دوست و هم دشمن، هم اهل زمین و هم اهل آسمان، هم ساکنان امروز و هم ساکنان فردا، همه و همه باید مشک آب را در دستهای عباس ببینند تا بدانند که هنگام عطش، به کدام دست باید چشم بدوزند.به هنگام نیاز به دامن که بیاویزند. بدانند آب معرفت و ادب را از دست که بستانند. به هر حال، به هزار و یک دلیل که یک از هزارش فهمیدنی نیست، امام فقط به عباس، رخصت یا مأموریت آوردن آب داده است.
برگرفته از کتاب ساقی آب و ادب
نوشته سید مهدی شجاعی
عشق یعنی ...
عشق یعنی آتش افروخته
عشق یعنی خیمه های سوخته
عشق یعنی حاجی بیت الحرام
دل بریدن ها و حج ناتمام
عشق یعنی غربت نور دو عین
عشق یعنی گریه بر قبر حسین
عشق را گویم فقط در یک کلام
یا اباالفضل و حسین و والسلام
سلام بر قمر منیر بنی هاشم
ماه، روشنی اش را، گرمی اش را، هستی اش را، و هویتش را از خورشید می گیرد. و ماه، بدون خورشید به سکه ای سیاه می ماند که فاقد هویت و ارزش و خاصیت است. و آنها که مرا به لقب قمر، مفتخر ساخته اند، نسبت میان ماه و خورشید را چه خوب می فهمیده اند!
من به طفیلی حسین آمده ام و به عشق حسین زیسته ام.
بزرگترین موهبت خداوند در حق من این است که به من رخصت داده تا حسین را دوست داشته باشم، عاشق حسین باشم و فدای حسین شوم. مگر چند نفر در عالم به این افتخار که من رسیده ام، نائل شده اند؟
برگرفته از کتاب سقای آب و ادب
نوشته سید مهدی شجاعی
قرآن، کتاب زندگی
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند ” چه کس مرده است؟ “
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .
یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته، یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟
قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ، آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند.. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند “احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …
قرآن ! من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو آز آخر به اول ،یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ، گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است.
السلام علیک یا عباس بن علی
به يكتايي ، قسم يكتاست عباس
به مردي شهره دنياست عباس
اگر چه زاده امالبنين است
وليكن مادرش زهراست عباس