وظیفه ما بعد از حادثه دردناک پلاسکو
ساختمان پلاسکو آتش گرفت و فرو ریخت. ازدحام جمعیتی که این حادثه را همچون تصادفات خیابانی شویی جذاب می پنداشتند نیز مزید بر زیان شد. بسیاری، این جمعیت خیره و موبایل به دست را نادان خواندند و بعضی حتی به انها لقب #قاتلین_خاموش! دادند. اما، ما فرهیختگان و غیر موبایل به دستها دقیقا چه کردیم؟
غیر از خیره شدن به صفحه موبایل و کانالهای تلویزیون و تلگرام، ابتدا اصحاب رسانه در کنار پوشش حادثه به مرده خوری سیاسی پرداختند و جناح ها با تیترهای مختلف که خواستار استعفای مقامات جناح مقابل بود شروع به تصفیه حسابهای سیاسی خودشان کردند. سپس ادمین های کانالهای مختلف با هر چه زرد تر کردن فضا به فکر ممبر جمع کردن از این #آب_آتش_آلود افتادند.جالب است که حتی در یک پست تلگرامی کانالِ چیپ #مملکته دیدم که نوشته بود چرا بچه ها باید در مدارس درس دینی و قرآن بیاموزند؟ و باید بجایش درس ایمنی یاد بگیرند!. { جالب تر اینجاست که ادمین این کانال نمی فهمد ما بعد از گرفتن دیپلم نه بچه های دینداری هستیم و نه بلدیم چند خط قران را درست بخوانیم! و زنگ زلزله و اتش نشانی اجباری همه ی مدارس است.}. خلاصه دیگری شروع به گذاشتن کاریکاتور کرد. و بعضی که احساس فرهیختگی بیشتری می کردند، از #مهدی_اخوان_ثالث، شعر #خانهام_آتش گرفته است را به اشتراک گذاشتند تا نخودی در این آش انداخته باشند. تلویزیون به تقلید شیر گسترده خواندن { ایه امن یجیب } از مردم خواست دعا کنند. و در این میان بانک خون سپرده خونش را از سر احساسات آنان که میخواستند کاری کنند بالا برد. در کنار اینها، دغدغه مندان حوزه محیط زیست و اسیبهای اجتماعی بر سر سفره عزای این حادثه حلوای عبرت پخش کردند که، آهای ملت و مسئولین به فکر زلزله تهران باشید. و رفتارهای دیگر که کثرت و تنوعش بسیار است. اما …
اما جالب است که اکثر ما طبق معمولِ #صد_سال_گذشته بازهم یاد نگرفتیم که باید چه کنیم؟ { البته جز نرفتن به محل حادثه و ایجاد نکردن اختلال در کمک رسانی به حادثه دیدگان }
برای همین با خودم گفتم شاید بد نباشد بدانیم که در این جور مواقع می توانیم چکار کنیم؟
فکر می کنم وظیفه ما، دقیقا بستگی به #کار ما دارد!. یعنی اگر به فرض مغازه تعویض روغن داریم باید پیچ کارتل ماشین بعدی را بادقت بیشتری ببندیم! و اگر واشر می خواست تنبلی نکنیم و از توی چال بیاییم بیرون و یک واشر هم برایش بیندازیم تا چکه ی روغن نکند. یا اگر پرستار هستیم باید کش بالای بازو را با دقت بیشتری ببندیم تا رگ ها خوب پیدا شود و سوزن را درست توی رگ قرار بدهیم. اگر فیلمسازیم باید یک بار دیگر پلانها را نگاه کنیم و مطمئن باشیم پلان به پلان فیلم ما ارزش افزوده دارد. اگر جامعه شناس هستیم باید با دقت بیشتری نوشته های پشت کامیونهای توی جاده را مطالعه کنیم تا تفاوت نوشته های پشت نیسان، خاور و هجده چرخ سه کد تحقیق مختلف به ما بدهد برای بررسی سه طبقه اقتصادی متفاوت در حمل و نقل بین شهری. اگر آخوند هستیم باید سعی کنیم دفعه بعد موقع نماز آن قالیچه اضافه ی روی فرش که مخصوص ما جلوی محراب انداخته اند را جمع کنیم و بگوییم این را هدیه بدهند به محتاجش!. یا اگر وکیل هستیم پرونده ای که دوبار سرسری خوانده ایم را یک بار دیگر با دقت بخوانیم تا دفاعیه ای بدون غلط تنظیم کنیم. اگر مسئول بررسی ایمنی شهرداری هستیم سعی کنیم از فردابا دقت بیشتری ساختمانها را رصد کنیم. و اگر هیچ چیز نیستیم بهتر است لااقل سکوت کرده و اظهار نظر کارشناسانه نکنیم.
دقیقا همراه توجه کردن و دلسوزاندن و سخن گفتن از #ساختمان_پلاسکو است که ما به احتمال زیاد داریم یک کار دیگر را سر،سری انجام می دهیم. یعنی بی مسئولیتی های کوچک و بزرگ ماست که ما روزانه هزاران پلاسکوی متفاوت را در نقاط دیگر می آفریند. آنهم در حالی که #طبق_مد و #جو_فضای_مجازی_و_خبری برای ساختمان #پلاسکوی_تهران غمگین هستیم و یا برای همدردی #تجمع کرده و #شمع روشن کرده ایم.
یاسرعرب.