این رابه همه بگویید ...
این رابه همه بگویید …
من دربرخی ازشبکههای اجتماعی میبینم بچه حزباللهی فحش مینویسد؛چه معنی داره؟!این رابه همه بگویید،توکه نمیتوانی فحش ندهی،اصلا حزباللهی نباش!!
حجت الاسلام پناهیان
این رابه همه بگویید …
من دربرخی ازشبکههای اجتماعی میبینم بچه حزباللهی فحش مینویسد؛چه معنی داره؟!این رابه همه بگویید،توکه نمیتوانی فحش ندهی،اصلا حزباللهی نباش!!
حجت الاسلام پناهیان
اگر می خواهی یار باشی و صبور، برای صبور شدن نیاز به تمرین و زمان داری
1-علت بی صبری ،جهل است
دنیا همواره با مشکلات عجین شده است یکی از سنتهای الهی این است که انسان در سختیها تربیت میشود ولی ما چون علت این مشکلات و مسائل را نمیدانیم سریعاً شکوه و ناله سر میدهیم.اگر دنيا را محلي براي رسيدن به خواسته هايمان بپنداريم، در صورت نرسيدن به آن کنترل خود را از دست مي دهيم و به عصبانيت و خشم خود را پيوند مي زنيم. بنابراين در ابتدا لازم است که شکل واقعي دنيا را بپذيريم.
بچه ای که وارد مدرسه میشود باید نظم و قانون مدرسه را رعایت کند دیگر نمیتواند مثل قبل تا هر ساعتی که خواست بخوابد هر چه خواست بخورد و یا هر گونه که خواست رفتار کند این خویشتن داری از هر گونه عمل او را به تدریج تربیت میکند .
طلا برای خالص شدن باید در درجه بالا حرارت ببیند تا ناخالصیها از او گرفته شود.هر چقدر خالصتر با ارزشتر.
2- توجه به پايان پذيري و محدود بودن دنيا توان انسان را در مشکلات افزايش مي دهد.سختي هاي دنيا اگر چه زیاد هستند، اما هميشگي نيستند.
3-ساختن برای ماندن: صبر به معنای تحمل و سوختن نیست بلکه به معنای سازندگی است . صبر در دل خود تلاش و کوشش فراوان دارد و این که انسان صابر،شاکر و راضی است اما به بدبختی عادت نمیکند.
خانمی سالیان سال با مردی معتاد زندگی میکند و هیچ گامی برای زندگی سالم بر نمیدارد و یا مادری با فرزندان بد میسازد و هیچ کوششی در تغییر خود و تربیت فرزندان نمیکند . اینان همه میگویند ما داریم صبر میکنیم در حالی که این صبر در فرهنگ قرآنی هیچ جایگاهی ندارد.
4-روحیه عجول بودن براى نتیجه گیرى در کارها را کنار بگذارید، حتی برای نتیجه گرفتن در تقویت روحیه صبر هم نباید عجله کرد .
5-با افراد صبور دوست شوید، بیشتر با افراد خوش خلق و صبور معاشرت کنید، دوستي ها سبب انتقال روحيات و خلقيات مي شود.
6-به برخى رفتارها و حالاتى که از افراد سر مىزند. و شما را به بی صبری دعوت مىکند، توجه نکنید؛وگفته هاى آنها را در ذهن خود مرور نکنید. راه بىتوجهى و تغافل را پیش گیرید.
7-به هنگام احساس عصبانیت، سریع تغییر وضعیت و موقعیت دهید و از آن محیط دور شوید .در هنگام عصبانیت اگر ایستادهاید بنشینید و اگر نشسته هستید بخوابید.
8-هر گاه احساس بی صبری برشما غلبه کرد، چند نفس عمیق بکشید.
9-همیشه خودتان و رفتارتان را دوست و صحیح تلقی نکنید و احتمال خطا در کارهای خود را بدهید.
ذکر«لا حول و لا قوه الا بالله» را زیاد بر زبان جاری سازید و سوره والعصر را زیاد بخوانید.
علامه حسن زاده آملی:
دهان باب الله است، صادرات و وارداتش را کنترل کنید،
دهان گوش جان است، سعی کنید چانهتان را عقل بچرخاند.
روزی بهلول از کوچه ای میگذشت، شخصی بالایش صدا زده گفت: ای بهلول دانا! مبلغی پول دارم، امسال چه بخرم که فایده کنم؟
بهلول : برو، تمباکو بخر!
مردک تمباکو خرید، وقتیکه زمستان شد، تمباکو قیمت پیدا کرد. به قیمت خوبی به فروش رسید. بقیه هر قدر که ماند، هر چند که از عمر تمباکو میگذشت، چون تمباکوی کهنه قیمت زیاد تری داشت، لهذا به قیمت بسیار خوبتر فروخته میشد وسرانجام فایده بسیاری نصیب اوشد. یک روز باز بهلول از کوچه می گذشت که مردک بالایش صد ا زده و گفت:
ای بهلول دیوانه! پارسال کار خوبی به من یاد دادی، بسیار فاید ه کردم، بگو امسال چه خریداری کنم؟
بهلول : برو، پیاز بخر!
مردک که از گفته پارسال بهلول فایده، خوبی برداشته بود، با اعتمادی که به گفته اش داشت هرچه سرمایه داشت و هر چه فایده کرده بود. همه را حریصانه پیاز خرید و به خانه ها گدام کرده منتظر زمستان نشست تا در هنگام قلت پیاز، فایده هنگفتی بر دارد. چون نگاهداری پیاز را نمی دانست، پیاز ها همه نیش کشیده و خراب شد و هر روز صد ها من پیاز گنده را بیرون کرده به خندق میریختند و عاقبت تمام پیاز ها از کار برامده خراب گردید و مردک بیچاره نهایت خساره مند شد.
مردک این مرتبه با قهر و خشونت دنبال بهلول میگشت تا او را یافته و انتقام خود را از وی بگیرد. همینکه به بهلول رسید، گفت: ای بهلول! چرا گفتی که پیاز بخرم و اینقدرها خساره مند شوم؟
بهلول در جوابش گفت: ای برادر! آن وقت که مرا بهلول دانا خطاب کردی، از روی دانایی گفتم«برو، تمباکو بخر» این مرتبه که مرا بهلول دیوانه گفتی، از روی دیوانگی گفتم ـ «برو، پیاز بخر» و این جزای عمل خود تست. مردک خجل شده راه خود را پیش گرفته رفت و خود را ملامت میکرد که براستی، گناه از او بوده..
پیامبر (ص) پسری به نام ابراهیم داشت. وقتی از دنیا رفت، پیامبر بهشدت گریه میکرد. در همان روز خورشیدگرفتگی رخ داد. مردم گفتند این حادثه به سبب مرگ ابراهیم است و آسمان و جهان هستی سوگوار ابراهیماند و خورشید برای همدردی با محمد تاریک شده و گرفته است. در آن زمان چه کسی میتوانست این سخن را انکار کند؟ مردم، همگی به پیامبر محبت و ایمان داشتند و از این رو، این سخن را پذیرفتند. وقتی پیامبر (ص) این سخن را شنید، برآشفت و آن را انکار کرد و فرمود: خورشید و ماه دو نشانه از نشانههای خداوندند و به سبب مرگ کسی یا تولد کسی دستخوش گرفتگی نمی شوند. دین ما دانشمدار و واقعگرایانه است. پیامبر میتوانست آنان را تأیید کند یا ساکت بماند و بگذارد مردم این مسئله را تصدیق کنند و از این راه، در مردم شور و هیجان ایجاد کند و آنان را به سوی دعوت و رسالت خود جذب کند و به حرکت درآورد، ولی پیامبر جز تشویق و انگیزش علمی و واقعی را نمیخواهد. نمیخواهد از رخدادهای تصادفی و خیالات سوءاستفاده کند، حتی در راه حق و در راه دین. این مسئله روشن است، این نکته بسیار مهم است. گاه انسان می تواند با سوءاستفاده از احساسات یا حوادث یا سخنان یا عقاید باطل و مبالغهآمیز، هدفی اساسی را به پیش ببرد، ولی اسلام این شیوه را نمیپذیرد، زیرا اسلام به دنبال مؤمن بیدار و هوشیار است، نه مؤمن پرشور و پر هیجان که در تفکر خود بر اوهام تکیه میکند.
دربرابرانتقادات:
اگرنادرست بود
بی اعتناباشید
اگرغیرمنصفانه بود
عصبانی نشوید
اگرازروی نادانی بود
لبخندبزنید
اگرعادلانه بود
ازآن درس بگیرید
وقتی با گناه مواجه شدی بگو
اَستغفِرُ اللّه رَبّی و اَتوبُ اِلیه
اگر با نعمت مواجه شدی بگو
اَلحَمدُ للّه
اگر با غم مواجه شدی بگو
لا حَولَ و لا قوّة الّا بِاللّه
دوازده ویژگی یک"سخن خوب” از دیدگاه قرآن کریم:
۱. آگاهانه باشد:
“لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ"
۲. نرم باشد:
“قَوْلاً لَّيِّناً”
زبانمان تیغ نداشته باشد.
۳. حرفی که می زنیم خودمان هم عمل کنیم.
“لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ”
۴. منصفانه باشد.
“وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا” .
5. حرفمان مستند باشد.
“قَوْلًا سَدِيدًا"
منطقی حرف بزنیم.
۶. ساده حرف بزنیم.
“قَوْلاً مَّیْسُورًا”
پیچیده حرف زدن هنر نیست.
“روان حرف بزنیم”
۷. کلام رسا باشد.
” قَوْلاً بَلِیغًا”
۸. زیبا باشد.
“قولو للناس حسنا”
۹. بهترین کلمات را انتخاب کنیم.
“یَقُولُ الَّتی هِیَ أحْسَن”
۱۰. حرف هامان روح معرفت و جوانمردی داشته باشد.
“و قولوا لهم قولا معروفا”
۱۱. همدیگر را با القاب خوب صدا بزنیم.
"قولاً كريماً”
۱۲. کمک کنیم تا درجامعه حرف های پاک باب شود.
“هدوا الی الطّیب من القول”
انشاءالله در اظهار نظر درحد امكان به كلام الهى توجه كنيم.
پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم که نابودت میکنم ! به زمینو زمان میکوبمت تا بفهمی با کی در افتادی! زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا میکشی و… خلاصه فریاد میزدم که دیدم یه دختر بچه یه دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمی رسید هی می پرید بالا و میگفت آقا گل ! آقا این گل رو بگیرید…
منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد میزدم و هی هیچی نمیگفتم به این بچه ی مزاحم! اما دخترک سمج اینقد بالا پایین پرید که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شد و سرمو آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم: بچه برو پی کارت ! من گـــل نمیخـــرم ! چرا اینقد پر رویی! شماها کی میخواین یاد بگیرین مزاحم دیگران نشین و … دخترک ترسید و کمی عقب رفت! رنگش پریده بود ! وقتی چشماشو دیدم ناخودآگاه ساکت شدم! نفهمیدم چرا یک دفعه زبونم بند اومد! البته جواب این سوالو چند ثانیه بعد فهمیدم!
ساکت که شدم و دست از قدرت نمایی که برداشتم، اومد جلو و با ترس گفت: آقا! من گل نمیفروشم! آدامس میفروشم! دوستم که اونورخیابونه گل میفروشه! این گل رو برای شما ازش گرفتم که اینقد ناراحت نباشین! اگه عصبانی بشین قلبتون درد میگیره و مثل بابای من میبرنتون بیمارستان، دخترتون گناه داره
دیگه نمیشنیدم! خدایا! چه کردی با من! این فرشته ی کوچولو چی میگه؟!
حالا علت سکوت ناگهانیمو فهمیده بودم! کشیده ای که دخترک با نگاه مهربونش بهم زده بود، توان بیان رو ازم گرفته بود! و حالا با حرفاش داشت خورده های غرور بی ارزشمو زیر پاهاش له میکرد!
یه صدایی در درونم ملتمسانه میگفت: رحم کن کوچولو! آدم از همه ی قدرتش که برای زدن یک نفر استفاده نمیکنه! … اما دریغ از توان و نای سخن گفتن!
تا اومدم چیزی بگم، فرشته ی کوچولو، بی ادعا و سبکبال ازم دور شد! اون حتی بهم آدامس هم نفروخت! هنوز رد سیلی پر قدرتی که بهم زد روی قلبمه! چه قدرتمند بود!
همیشه مواظب باشید با کی درگیر میشید! ممکنه خیلی قوی باشه و بد جور کتک بخورید که حتی نتونید دیگه به این سادگیا روبراه بشین …
۱_ خدا بد نده!
این کلام اهانت به پروردگار است،زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده:هیچ خوبی به شما نمیرسد مگر از ناحیه ی خدا و هیچ بدی بشما نمیرسد مگر از ناحیه ی خود شما(و بخاطر اعمال خودتان است)
۲_جوان ناکام!
این اصطلاح عامیانه برای جوانهایی که قبل از ازدواج از دنیا میروند بکار میرود ،درحالیکه ازدواج کام حقیقی یک انسان نیست که اگر ازدواج نکرد به او بگویند ناکام ،بلکه کام حقیقی انسان رسیدن به مقام بندگی خداست و استفاده ی خوب کردن از عمر و فرصتی که خدا به او داده است.
۳_عیسی به دین خود، موسی به دین خود!
این جمله معنای صحیحی ندارد، زیرا بین پیامبران خدا، کوچکترین اختلافی نبوده و همه ی آنها مردم را به توحید و یکتا پرستی دعوت میکردند و
عقیده ی یکسانی داشتند.
۴_ ولش کردی به امان خدا!
این حرف کفر آمیز است ،زیرا اگر کسی مال یا فرزند خود را به امان خدا بسپارد که غمی نیست بهتر است بجای این کلام گفته شود:
“ولش کردی به حال خودش ” پس بدبخت شد رفت
۵- انسان جایز الخطاست!
این حرف نیز غلط است ،زیرا انسان برای خطا کردن جایز نیست . بهتر است بگوییم انسان ممکن الخطاست، یعنی ممکن است خطا کند و بهترین خطا کنندگان توبه کنندگان هستند