مردم عراق از "اين عرب ها" نيستند!
معمولا وقتي در باره كشورهاي عربي و شهروندانشان حرف مي زنيم با نگاهي سبك انگارانه و گاه توهين آميز از آنان با تعبير” اين عرب ها"ياد مي كنيم!
زيرا تصوري كه از عرب ها در ذهن ما نقش بسته به حاشيه نشينان خليج فارس محدود است و از همين رو تصويري است كه با عناصري چون دشداشه پوش شكم گنده بي سوادي كه احيانا پول نفت دارد و سوسمار مي خورد شكل گرفته.
اين است كه وقتي با مغرب عربي و جريان هاي فكري اش روبرو مي شويم و درمي يابيم كه در يك كشور عربي- آفريقايي ميزان مطالعه و نسبت نخبگان بيش از برخي كشورهاي آسيايي است شگفت زده مي شويم.
يا مثلا وقتي مي بينيم افكار و انديشه هاي برخي دانشمندان معاصر عرب در پژوهشگاهها و مراكز علمي اروپا و آمريكا مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد تعجب مي كنيم.
واقعيت اين است كه تصور غلط يا حداقل ناقص ما از كشورهاي عربي دقيقا مانند تصوري نادرست و آزار دهنده است كه برخي شهروندان غربي از ايران دارند.
عراق كه مهمترين همسايه ماست و طولاني ترين مرز مشترك را با آن كشور داريم ، از همان كشورهاي عربي است كه به درستي نمي شناسيم و گاه تصوري غلط و نادرست از آن ها در ذهن ماست.
آنچه ما از عراق مي دانيم بر اساس اخبار انفجارها و آشوب ها يا جنايات داعش و اختلافات مذهبي است و نهايتا چيزي كه در گزارشهاي خبري از ايام زيارتي عتبات مقدسه مي بينيم. اما عراق با آن سابقه درخشان تمدني و آن پيشينه طولاني انديشه و فكر ، عراق خيابان متنبي و جريان هاي فكري و ادبي ، عراق “بغداد تقرأ” را كمتر مي شناسيم.
شايد حتى نشنيده باشيم كه برخي جامعه شناس برجسته عراقي مرحوم دكتر علي الوردي را يكي از نظريه پردازان جدي حوزه علوم انساني مي دانند و شايد بي خبر باشيم كه كسي مثل مرحوم دكتر حسين محفوظ با سابقه حضورش در دانشگاه تهران چه افتخاراتي آفريده است.
عراق و ايران به هم آن قدر پيوسته و وابسته اند كه چه از جهات مثبت و چه از جهات منفي بر هم تاثير مستقيم دارند. هم برجسته ترين فقها و مراجع تقليد نجف -از خراساني و يزدي و اصفهاني تا خميني و خويي و سيستاني- معمولا ايراني بوده و هستند و هم جنايت صدام در خشك كردن هورها و رودها و تغيير اكوسيستم منطقه اكنون بعد از سالها به صورت ريزگردهاي خطرناك زندگي هموطنان ما را تهديد مي كند.
اين البته تنها نتيجه سياه و زيانبار دوره حكومت حزب بعث و رياست صدام در عراق نيست بلكه آثار سوء و خاطرات تلخ هشت سال جنگ تحميلي ميان ايران و عراق هنوز در هر كوي و برزن قابل مشاهده است.
از سوي ديگر فرصت راهبردي زيارت عتبات مخصوصا در پياده روي اربعين موقعيتي استثنايي براي ارتباط و آشنايي شهروندان دو كشور فراهم كرده است تا در فضايي معنوي و طي روابطي عاطفي و انساني مهمان و ميزبان هم باشند و از نزديك با هم آشنا شوند.
به هر حال ، عراق يك كشور عربي بي اهميت و بي اثر در سرنوشت و آينده ما نيست و مردم اين كشور نيز از قماش “اين عرب ها” با همه معنايي كه با شنيدن اين كلمه در ذهن ما تداعي مي شود، نيستند و چه بخواهيم و چه نخواهيم وضعيت گذشته ، حال و آينده عراق در سرنوشت ما و كشورمان تاثير گذار و تعيين كننده است و به همين دليل بايد عراق را بهتر و دقيق تر و بيشتر و سزاوارتر بشناسيم.
محمدرضا زائری