مراقبت مردم یا مراقبت خدا؟!
اگر به جای گفتن:
دیوار موش دارد و موش گوش دارد،
بگوییم:
“فرشته ها در حال نوشتن هستند…”
نسلی از ما متولد خواهد شد که به جای مراقبت مردم، “مراقبت خدا” را در نظر دارد!
اگر به جای گفتن:
دیوار موش دارد و موش گوش دارد،
بگوییم:
“فرشته ها در حال نوشتن هستند…”
نسلی از ما متولد خواهد شد که به جای مراقبت مردم، “مراقبت خدا” را در نظر دارد!
انسان هاي بزرگ در باره عقاید سخن مي گويند
انسان هاي متوسط در باره وقایع سخن مي گويند
انسان هاي كوچك پشت سر ديگران سخن مي گويند
انسان هاي بزرگ درد ديگران را دارند
انسان هاي متوسط درد خودشان را دارند
انسان هاي كوچك بي دردند
انسان هاي بزرگ عظمت ديگران را مي بينند
انسان هاي متوسط به دنبال عظمت خود هستند
انسان هاي كوچك عظمت خود را در تحقير ديگران مي بينند
انسان هاي بزرگ به دنبال كسب حكمت هستند
انسان هاي متوسط به دنبال كسب دانش هستند
انسان هاي كوچك به دنبال كسب مدرک هستند
انسان هاي بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند
انسان هاي متوسط به دنبال حل مسئله هستند
انسان هاي كوچك مسئله ندارند
انسان هاي بزرگ سكوت را براي سخن گفتن برمي گزينند
انسان هاي متوسط گاه سكوت را بر سخن گفتن ترجيح مي دهند
انسان هاي كوچك با سخن گفتن بسيار، فرصت سكوت را از خود مي گيرند
پس از ۱۱ سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد.
پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسیار از اینکه با شوهرش مواجه شود وحشت داشت.
وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان آورد.
فکر میکنید آن سه کلمه چه بودند؟
شوهر فقط گفت: “عزیزم دوستت دارم!”
عکس العمل کاملاً غیر منتظره شوهر یک رفتار فراکُنشی بود. کودک مرده بود و برگشتنش به زندگی محال. هیچ نکته ای برای خطا کار دانستن مادر وجود نداشت. بعلاوه اگر او وقت میگذاشت و خودش بطری را سرجایش قرار می داد، آن اتفاق نمی افتاد. هیچ دلیلی برای مقصر دانستن وجود ندارد. مادر نیز تنها فرزندش را از دست داده و تنها چیزی که در آن لحظه نیاز داشت دلداری و همدردی از طرف شوهرش بود. آن همان چیزی بود که شوهرش به وی داد.
گاهی اوقات ما وقتمان را برای یافتن مقصر و مسئول یک رخداد صرف می کنیم، چه در روابط، چه محل کار یا افرادی که می شناسیم و فراموش می کنیم کمی ملایمت و تعادل برای حمایت از روابط انسانی باید داشته باشیم. در نهایت، آیا نباید بخشیدن کسی که دوستش داریم آسان ترین کار ممکن در دنیا باشد؟ داشته هایتان را گرامی بدارید. غم ها، دردها و رنجهایتان را با نبخشیدن دوچندان نکنید.
اگر هرکسی می توانست با این نوع طرز فکر به زندگی بنگرد، مشکلات بسیار کمتری در دنیا وجود می داشت.
حسادت ها، رشک ها و بی میلی ها برای بخشیدن دیگران، و همچنین خودخواهی و ترس را از خود دور کنید و خواهید دید که مشکلات آنچنان هم که شما می پندارید حاد نیستند
حواسمان باشد…
ﺑﺎ “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ!
ﺑﺎ “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ!
ﺑﺎ “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ!
با “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ!
با “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود “ﺩﻝ “ﺷﮑﺴﺖ!
با “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ!
با “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ!
ﺑﺎ “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ!
ﺑﺎ “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود “جدایی ” انداخت!
ﺑﺎ “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود “آشتی ” داد!
با “زبان” میشود آتش زد!
با “زبان” میشود آتش را خاموش کرد!
حواسمان به زبانمان باشد ، آلوده اش نکنیم
آیت الله فاطمی نیا :
می خواهد برود جمکران، حالا با مادرش هم بحثش شده است، دوستانش هم دم در هستند، مادرش همینجوری نگاهش می کند، مادری که اینقدر زحمتش را کشیده است شبها نخوابیده است، حالا این جوان عصبانی شده است، خداحافظی هم نمی کند، خیلی خب این کار را کردی؟ خیلی معذرت می خواهم من را ببخشید، آدم باید خیلی احمق باشد فکر کند از مادر خداحافظی نکند، امام زمان به او نگاه کند…
كلمه ها بر احساسها و انديشه ها تاثير مي گذارند
احساسها بر افكار و كلمه ها مؤثرند
انديشه ها بر كلمه ها و احساسها تاثير مي گذارند
بگوييم : از اينكه وقت خود را در اختيار من گذاشتيد متشكرم
نگوييم : ببخشيد كه مزاحمتان شدم
بگوييم : در فرصت مناسب كنار شما خواهم بود
نگوييم : گرفتارم
بگوييم : راست مي گي؟ راستي؟
نگوييم : دروغ نگو
بگوييم : خدا سلامتي بده
نگوييم : خدا بد نده
بگوييم : هديه براي شما
نگوييم : قابل ندارد
بگوييم : با تجربه شده
نگوييم : شكست خورده
بگوييم: قشنگ نيست
نگوييم : زشت است
بگوييم: خوب هستم
نگوييم: بد نيست
بگوييم : مناسب من نيست
نگوييم : به درد من نمي خورد
بگوييم : با اين كار چه لذتي مي بري؟
نگوييم : چرا اذيت مي كني؟
بگوييم : شاد و پر انرژي باشيد
نگوييم : خسته نباشيد
بگوييم: دوست ندارم
نگوييم: متنفرم
بگوييم: آسان نيست
نگوييم: دشوار است
بگوييم : مسئله را خودم حل مي كنم
نگوييم : مسئله ربطي به تو ندارد
بگوييم : خیلی راحت نبود
نگوييم : جانم به لبم رسید
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر نعمت، نعمتت را از کفت بیرون کند
یه روز یه ترک، یه اصفهانی، یه قزوینی، یه لره، یه مشهدی، یه شمالی، یه جنوبی و چندتا از بچه های این آب و خاک . . .
.
.
.
.
.
.
.
همشون ایستادن تا دشمن به دین و ناموس و خاکمون چپ نگاه نکنه
ترکه باکری بود
اصفهانیه همت بود
قزوینیه بابایی بود
لره بروجردی بود
مشهدیه برونسی بود
شمالیه علمدار بود
جنوبیه علم الهدی بود
حداقل کار امروزمون اینه که به خاطر یه لبخند کوچیک قوم شریفی رو مسخره نکنیم
در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم