نکته ای از شهید بهشتی
شهید بهشتی:
رفقاى عزيز توقعمان را از توده خلق جامعه خودمان واقع بينانه كنيم . برگرديم نقايص خودمان را در رهبرى و در هدايت اين توده و در پيشگامى براى اين توده بهتر بشناسيم!!
درد اصلی ما انسان ها
مشکل این است که ما آدمها درد اصلی خود را درک نمیکنیم.
هر کسی بتواند درد اصلی خود را درک کند، رنجهایش کاهش خواهد یافت.
درد اصلی همۀ انسانها چه خوب و چه بد، دوری از خداست
خوبها یک جور، بدها یک جور.
فقط یک لحظه....
فقط یک لحظه تصوُر کنید که چهارشنبه سوری مراسمی مذهبی بود که هر سال به طور میانگین بیش از 10کشته، بیش از 500 نفر زخمی و قطع عضو، صدها میلیون تومان خسارات و اینمقدار رُعب و وحشت و راه بندان ایجاد میکرد.
حتما تا حالا شاهد انواع و اقسام تحلیلهای مذهبستیز به دلیل این مراسم بودیم. که آتش بازی هم شد شادی؟! چرا فکر آبرو و تصویر جهانی از ایرون و ایرونی، توی رسانه های جهانی نیستین!? چرا پولشو به فقرا نمیدید؟! حتما کمپین میزدند که هر کی توی راه بندون چهارشنبه سوری گیر کرده و از سر و صدای ترقه ها، چرتش پریده، سلفی بگیره بفرسته! شاید حتی آقای دبیرکلِ سازمان ملل هم میانهی چُرتزدنهایش از این وضعیت ابراز نگرانی کرده بود و این آئین نابخردانه را منشا خشونت! و ضد حقوق_بشر هم معرفی میکرد..
اما واکنشها نسبت به این مراسمِ سنتی چیست؟ میگویند سنتی صحیح است! که باید به روش صحیح اجرا شود و اجرای آن به روش کنونی هیج ربطی به بنیانگذاران آن ندارد.
این نوع تحلیل، حتماً روش صحیحی است اما چرا پای باقی انحرافات و اشتباهات که میرسد، شمشیر را از رو بسته و بابت یک مسالهی جزئی تمام یک کلیت زیر سوال میرود؟
متن از من نيست ولي نكته قابل تاملي بود!
آرام باش
ﺩﺭ «ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ» ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ «ﺧﻠﺒﺎﻥ»ﺁﻥ ﮐﯿﺴﺖ!!
ﺩﺭ «ﮐﺸﺘﯽ» ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ «ﻧﺎﺧﺪﺍﯼ»ﺁﻥ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ!!
ﭘﺲ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺭ «ﺯﻧﺪﮔﯽ» ﺍﺕ ﺁﺭﺍﻡ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﻣﺪﯾﺮ ﻭ ﻣﺪﺑﺮ ﺁﻥ الله ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ.
پیام تولیت آستان قدس رضوی
اینک و در آخرین روزهای سال ۱۳۹۵ و در آستانه ولادت حضرت صديقه اطهر، زهرای مرضيه سلام الله عليها، ضمن ابراز خرسندی از تشریف فرمایی قائد عظیم الشأن امت اسلامی و خیر مقدم به محضر معظم له، از مردم مؤمن و انقلابی مشهد مقدس، بهویژه حضرات آیات، علمای اعلام، روحانیت معظم، خانوادهی معزز شهدا و ایثارگران، دانشگاهیان، اصناف و نیز عموم زائران بارگاه منور رضوی دعوت مینمایم:
روز سه شنبه اول فروردینماه ۱۳۹۶
ساعت ۱۵
برای دیدار با رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، حضرت آيت الله العظمی خامنهای مدّ ظله العالی در حرم مطهر رضوی حضور یافته و با بهره بردن از انوار قدسيه اين مضجع منور و استماع بیانات ارزشمند ایشان که نقشه راه سال جدید امت اسلامی را تبیین میفرمایند، بار دیگر با آرمانهای امام راحل و مقام عظمای ولایت تجدید عهد نمایند.
تولیت آستان قدس رضوی
سید ابراهیم رئیسی
عید يعني چي
این عیدها برای من اقا نمیشود
شب با چراغ عاریه فردانمیشود
لحظات سال تحویل برای من خیلی عجیبه،
مرم منتظر میشینن،
سالهاست به این فکر میکنم مردم منتظر چی هستن
منتظرن اسفند بشه فروردین⁉️
چه خبره
خب فرودين هم که ميشه اردیبهشت،
اردیبهشت هم خرداد و..‼️‼️
به تعدادسالهای عمرت این ماهها عوض میشن
واقعا چه اهمیتی داره
چرا مردم خونه هاشونو تمیز میکنن لباس نو میپوشن⁉️ منتظر میشینن…
خیلی جالبه انتظار میکشن ولي انتظار چی
صدای توپي در شه بگن عید شد
عید يعني چي
چه زیبا امام صادق علیه السلام پیرامون امام زمان فرمودند:
ربيع الانام و نضرة الایام…
میگه بهار تويي
(اینا نمیفهمن
مردم باهم مهربون میشن،
میرن خونه همدیگه، میگن کدورت ها رو رفع کنیم..
کالبد این برنامه بسیار زیبا چیده شده وچقدر استفاده غلط ازش میشه..
تصور کنین این جمعیت شیعه در ایران اون لحظه دعای ندبه یا دعای فرج (الهی عظم البلاء) بخونن دعای سلامتی امام زمان،
نماز امام زمان بخونن
چقدر زیباست
بگن:خدایا با این چهار تا شکوفه که مشکل من حل نمیشه
امسال جشن بگیرم باز برگها زرد میشه میریزه
من بهار همیشگی
میخوام…
من بهار دلها رو میخوام…
می خوام این دلهای مردم بیدار شن.
این دلهایی که انگار بهار ندارن…
خیلی وقتها ما انتظار میکشیم
ولی انتظارمون باطله…
وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد یعنی ...
خدایا من میخواهم خوب شوم
4 زن
روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که 4 زن داشت.
زن چهارم را از همه بیشتر دوست داشت و او را مدام با خریدن جواهرات گران قیمت و غذاهای خوشمزه خوشحال میکرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او میداد.
زن سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار میکرد. اگرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او تنهایش بگذارد.
واقعیت این است که او زن دومش را هم بسیار دوست داشت. او زنی بسیار مهربان بود که دائما نگران و مراقب همسرش بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک میکرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید.
اما زن اول مرد، زنی بسیار وفادار و توانا بود که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش….
در زندگی بود که اصلا مورد توجه مرد نبود. با اینکه از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس میکرد و تقریبا هیچ توجهی به او نداشت.
روزی مرد احساس مریضی کرد و قبل از آنکه دیر شود فهمید که به زودی خواهد مرد. به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: "من اکنون 4 زن دارم، اما اگر بمیرم دیگر هیچ کسی را نخواهم داشت و تنها و بیچاره خواهم شد"! بنابراین تصمیم گرفت با زنانش حرف بزند و برای تنهاییاش فکری بکند.
اول از همه سراغ زن چهارم رفت و گفت:"من تورا بیشتر از همه دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام ، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه میشوی تا تنها نمانم؟"زن به سرعت گفت : ” هرگز” و مرد را رها کرد.
ناچار با قلبی که به شدت شکسته بود نزد زن سوم رفت و گفت:"من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟"زن گفت: ” البته که نه! زندگی در اینجا بسیار خوب است. تازه من بعد از تو میخواهم دوباره ازدواج کنم ” قلب مرد یخ کرد.
مرد تاجر به زن دوم رو آورد و گفت:"تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید تو از همیشه بیشتر میتوانی در مرگ همراه من باشی؟ “زن گفت :” این بار با دفعات دیگر فرق دارد . من نهایتا میتوانم تا گورستان همراه جسم بی جان تو بیایم اما در مرگ،…متاسفم"! گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد.
در همین حین صدایی او را به خود آورد:"من با تو میمانم ، هرجا که بروی"، تاجر نگاهش کرد، زن اول بود که پوست و استخوان شده بود ، انگار سوءتغذیه، بیمارش کرده باشد. غم سراسر وجودش را تیره و ناخوش کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود .تاجر سرش را به زیر انداخت و آرام گفت:” باید آن روزهایی که میتوانستم به تو توجه میکردم و مراقبت بودم …”
در حقیقت همه ما چهار زن داریم! ا
الف: زن چهارم بدن ماست که مهم نیست چقدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنیم وقت مرگ، اول از همه او ما را ترک میکند.
ب: زن سوم داراییهای ماست. هر چقدر هم برایمان عزیز باشند وقتی بمیریم به دست دیگران خواهد افتاد.
ج : زن دوم که خانواده و دوستان ما هستند. هر چقدر هم صمیمی و عزیز باشند ، وقت مردن نهایتا تا سر مزارمان کنارمان خواهند ماند.
د: زن اول که روح ماست. غالبا به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست میکنیم.او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و درمانده رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه ما باشد، اما دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است.
دوربین عکاسی زندگی
زندگی مثل دوربین عکاسی میمونه.
روی مسائل مهم زوم کن
و از لحظات خوبت عکس بگیر،
نکات منفی رو بهبود بده
و اگه کارِت خوب پیش نرفت،
کافیه یه عکس دیگه بگیری.