عکسهایی از انقلاب اسلامی
عنایت امام زمان به انقلاب اسلامی ایران
با همين نگاه و نگرش بود كه رهبر فقيد انقلاب، ماهها پيش از بهمن سال 57، اطميناني عجيب به پيروزي جنبش و سرنگوني رژيم داشت و به اين و آن ميفرمود: «شاه، رفتني است. به فكر روزها و اقتضائات پس از پيروزي باشيد» و اين در حالي است كه هنوز هيبت و هيمنة رژيم، شكسته نشده بود و كساني مانند مهندس بازرگان، به مبارزة گام به گام با حكومت پهلوي و تسخير كرسيهاي مجلسِ شورا ميانديشيدند.
در 14مهر57 كه امام راحل رحمه الله عليه از نجف به پاريس منتقل شد، هنوز نظام جهنمي شاه برپا بود و آثاري از فروپاشي رژيم ديده نميشد. با اين اوصاف، تمام كساني كه امام را در آن روزها ملاقات كردهاند، از اطمينان و اعتماد عجيب امام نسبت به پيروزي قاطع انقلاب سخن گفتهاند. چنانچه مرحوم فلسفي (واعظ شهير) در خاطراتش نقل ميكند:
«در مدت اقامت امام در پاريس، افراد زيادي از ايران به پاريس رفتند. از جملة آنها، مرحوم آقاي مطهري بود. ايشان قبل از رفتن، به منزل ما آمد و گفت:« شما پيامي براي آقا (امام) داريد؟» دو سه موضوع بود كه من به طور خصوصي تذكر دادم. بعد ايشان خداحافظي كرد و رفت. وقتي مرحوم مطهري برگشت، به ديدن ايشان رفتم؛ آن هم در وقتي كه كسي نبود. تقريباً اول شب بود. موضوعاتي را كه گفته بودم، ايشان به امام گفته بودند و جواب هم گرفته بودند.
ديدم آقاي مطهري ميگويد:«آقا! من مبهوت هستم.» گفتم:« چرا؟» گفت: «با [وجود] اين همه نظاميهاي تا ٌبن دندانْ مسلح، با آن همه حمايتهاي آمريكا و انگلستان و فرانسه، نتيجه چه خواهد شد؟ به امام گفتم:« آقا، خطر مهمي است. خودتان چه طور ميبينيد؟» امام در جواب فرمود: «علي التحقيق پيروزيم» يك روحاني، غير از يك كاسب است كه اين حرف را بزند. ديدم از يك طرف، امام خميني است و عظمت دارد و من نميتوانم از ايشان بپرسم چرا پيروزيم؟ ولي پرسيدم كه آيا به محضر امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف شرفياب شديد و ايشان اين خبر را داده است؟ امام نفي و اثبات نكرد و فقط گفت: «قطعاً پيروزيم.» گفتم: «الهامي به شما شده است؟» گفت: «قطعاً پيروزيم». از هر دري كه من وارد شدم، ايشان نگفت كه واقعيت چيست؛ ولي همچنان با قاطعيت ميگفت: «پيروزيم و اعتنا به اين همه تانك و توپ و نظامي و غيره نكنيد. علي التحقيق پيروزي با ما است».
شهيد مطهري با حالت بهت، اين سخنان را به من گفت و خود، متحير بود. ميگفت: «من نفهميدم امام از چه منشأ و منبعي به اين حقيقت رسيده است»[1].
البته مدتها قبل از وقوع انقلاب نيز، اين تأييدات مطرح بوده است. مرحوم حجت الاسلام و المسلمين طيار- از فضلاي برجسته و صاحبدل - به نقل از مرحوم حاج شيخ عباس قوچاني-كه از اصحاب خاص ميرزا علي آقاي قاضي و وصي ايشان بود- ميگويد:
«مرحوم قاضي، عصرها در منزل خويش جلسهاي داشت و براي 10-15 نفر مباحث اخلاقي و توحيدي مطرح ميكرد و من (مرحوم قوچاني) در آن جلسه شركت ميكردم. آشنايي ما با آيتالله خميني نيز در همين حد بود كه شنيده بوديم يك «حاج آقا روح الله» در قم هست كه درس اخلاق ميگويد؛ ولي چهرة وي را نميشناختيم و تطبيق نميكرديم.
يك روز عصر كه ما در خدمت مرحوم قاضي بوديم و آن بزرگوار، طبق معمول افاضه ميفرمود، سيد جواني را ديديم كه وارد شد و سلام كرد و به حالت ادب و سكوت، سر را پايين انداخت و كنار در اتاق نشست. مرحوم قاضي، پس از ورود سيد مزبور، صحبتش را قطع كرد و ساكت شد و سرش را به زير انداخت. يك ربع ساعت، همينگونه ساكت و خاموش، طي شد. سپس مرحوم قاضي سربرداشت و به من گفت: «آقا شيخ عباس، آن كتاب را از فلان قفسه كتابخانه بردار و بياور و بخوان». كتاب را آوردم و پرسيدم: «از كجاي آن بخوانم؟» مرحوم قاضي فرمود: «كتاب را باز كن؛ هر جايش آمد، همانجا را بخوان».
كتاب را گشودم و شروع به خواندن كردم. محتواي مطلب، شرح ماجراي ظلم و جنايت يك سلطان سفاك و ستمگر بود كه در ميان بنياسرائيل ميزيست و مردم از مظالم او به شدت، معذّب و در تنگنا بودند. تا آنكه شخص عالمي پيدا شد و گفت:«من اين سلطان جائر را از كشور بيرون ميكنم و مردم را از دست وي، رهايي ميبخشم». زماني كه داستان مزبور را از روي كتاب ميخواندم، مرحوم قاضي سر به زير انداخته بود و فقط گوش ميداد. هنگامي كه داستان، به جايي رسيد كه عالِم، مردم را بر ضد سلطان سفاك شورانيد و وي را از مملكت بيرون راند، مرحوم قاضي سربرداشت و گفت: «ديگر بس است. كتاب را سرجايش بگذار» و باز سر به زير انداخت. پس از 4- 5 دقيقه، سيد مزبور، آهسته خداحافظي كرد و رفت و ما ديگر او را در درس مرحوم قاضي نديديم. فرمان مرحوم قاضي به آوردن كتاب و گشودن آن و طرح آن داستان شگفت، با مباحث معمول وي و سخنان ابتداي همان مجلس، تناسبي نداشت و كاملاً غير عادي و عجيب مينمود و سرّ آن تا سالها بر من معلوم نبود.
سالها پس از آن تاريخ، نهضت 15 خرداد به رهبري آيتالله خميني رحمه الله عليه آغاز شد و آوازة وي، آفاق را در نورديد. اعلاميههاي وي به نجف ميرسيد و ما ميخوانديم. سال بعد، وي به نجف تبعيد شد و ما همراه جمعي از طلاب و فضلا به حضور او رسيديم. آنجا، به طور غيرمنتظره و با كمال تعجب ديديم كه ايشان، همان سيد جواني است كه آن روز به درس مرحوم قاضي آمد… و فهميديم كه اين، كرامتي از مرحوم قاضي بوده و قصة آن عالم بنياسرائيل با سلطان سفاك، قصة آيتالله خميني رحمه الله عليه با شاه ايران بوده است…[2]»
——————————————————————————–
1.خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفي ،مركز اسناد انقلاب اسلامي ،ص ، 430.
2.رگ، فصلنامه انتظار شماره 18.
برگرفته از وبلاگ از هر دری سخنی
نقش انقلاب ایران در امر قیام و ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه)
نقش انقلاب ایران، در امر قیام و ظهور امام مهدی(عج) !
هر انقلاب و نهضت، برای رسیدن به اهداف عالی خود، به مقدمات و آمادگیهایی نیاز دارد. دعوت و قیام جهانی و فراگیر حضرت ولی عصر (علیه السلام) نیز به زمینهها و شرایطی نیاز دارد که بخشی از آنها را افراد جامعه بشری آماده میکنند و با تشکیل یک حکومت و انقلاب برخاسته از متن جامعه که بر احیای ارزشهای فراموش شده مبتنی است و در راستای اهداف و شعارهای بلند حضرت بقیة الله الاعظم (علیه السلام) حرکت میکند، میتواند شرایط و زمینه را برای ظهور حضرت فراهم کند.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است:
یخرج ناس من المشرق فیوطئون [یمهّدون] للمهدی یعنی سلطانه؛ گروهی از مردم از طرف مشرق خروج میکنند پس آماده میکنند برای مهدی (علیه السلام) حکومتش را.
در این راستا، امام خمینی، بنیانگذار این نظام الهی فرمود:
ما با خواست خدا، دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی میشکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور انقلاب راستین و بیان احکام محمدی (صلی الله علیه و آله) است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه میدهیم و به یاری خدا، راه را برای ظهور منجی و مصلح کل و امامت مطلق حق، امام زمان (علیهم السلام) هموار میکنیم.
امام خمینی در بخشی دیگر، انقلاب ایران را شروع انقلاب حضرت مهدی (علیه السلام) میداند:
انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت (علیه السلام) است که خداوند، به همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.
ما با خواست خدا، دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی میشکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور انقلاب راستین و بیان احکام محمدی (صلی الله علیه و آله) است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه میدهیم و به یاری خدا، راه را برای ظهور منجی و مصلح کل و امامت مطلق حق، امام زمان (علیهم السلام) هموار میکنیم
مقام معظم رهبری نیز فرمود:
… اولین قدم برای حاکمیت اسلام و برای نزدیک شدن ملتهای مسلمان به عهد ظهور مهدی موعود (علیه السلام) به وسیله ملت ایران برداشته شده است و آن، ایجاد حاکمیت قرآن است.
ایشان رابطه این دو انقلاب را به اینگونه تبیین میفرماید:
انقلاب ما، در راه آن هدفی که امام زمان (علیه السلام) برای تأمین آن هدف مبعوث میشود و ظاهر میشود یک مقدمه لازم و یک گام بزرگ بوده [است]. ما اگر این گام بزرگ را برنمیداشتیم، یقیناً ظهور ولی عصر (علیه السلام) به عقب میافتاد. شما مردم ایران و مادران شهید داده و پدران داغدار و افرادی که در طول این مبارزه زحمت کشیدهاند، بدانید و شما ای امام بزرگوار امت! بدانید ـ که بهتر از ما میدانید. ـ شما موجب پیشرفت حرکت انسانیت به سوی سر منزل تاریخ و موجب تسریع در ظهور ولی عصر (علیه السلام) شدید. شما یک قدم، این بار را به منزل نزدیکتر کردید.
اسلام علیک یا فاطمه معصومه
فضائل حضرت فاطمه معصومه (س) دخت گرامی امام موسی کاظم(ع) بسیار است.
حضرت امام صادق (ع) فرمود: بانویی از فرزندان من در قم از دنیا مىرود که اسمش فاطمه دختر موسى است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مىشوند.
همچنین امام رضا (ع) فرمود: کسى که معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است.
و همچنین فرمود: هر کس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.
و نیز امام جواد (ع) فرمود: کسى که عمهام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است.
مرحوم آیتالله سیّد محمود مرعشى نجفى، پدر آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشى نجفی (ره) بسیار علاقهمند بود که محل قبر شریف حضرت فاطمه زهرا (س) را به دست آورد.
ختم مجرّبى انتخاب کرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پایان رساندن ختم و توسّل بسیار، استراحت کرد. در عالم رؤیا به محضر مقدّس حضرت امام صادق (ع) مشرّف شد.
امام به ایشان فرمودند: «عَلَیْکَ بِکَرِیمَةِ اَهْل ِ الْبَیت» یعنى به دامان کریمه اهل بیت چنگ بزن.
ایشان به گمان اینکه منظور امام، حضرت فاطمه زهرا (س) است، عرض کرد: قربانت گردم، من این ختم قرآن را براى دانستن محل دقیق قبر شریف آن حضرت گرفتم تا بهتر به زیارتش مشرّف شوم.
امام فرمود: منظور من، قبر شریف حضرت معصومه (س) در قم است.
سپس افزود: به دلیل مصالحى خداوند مىخواهد محل قبر شریف حضرت فاطمه زهرا (س) پنهان بماند؛ از این رو قبر حضرت معصومه را تجلّىگاه قبر شریف حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها قرار داده است. اگر قرار بود قبر آن حضرت ظاهر باشد و جلال و جبروتى براى آن مقدّر بود، خداوند همان جلال و جبروت را به قبر مطهّر حضرت معصومه سلامالله علیها داده است.
مرحوم آیتالله مرعشى نجفى هنگامى که از خواب برخاست، تصمیم گرفت به قصد زیارت حضرت معصومه (س) رهسپار ایران شود و بىدرنگ همراه خانوادهاش نجف اشرف را به قصد زیارت کریمه اهلبیت (س) ترک کرد.
همچنین مرحوم آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی در مدت 60 سالی که در شهر قم اقامت داشت، سحرها اولین زائر حضرت معصومه بود. ایشان در طول سال ـ چه شبهای سرد زمستان و چه شبهای گرم تابستان قم ـ قبل از اذان صبح در پشت حرم به انتظار میایستاد تا پس از باز شدن درها اولین زائر حضرت باشد.
مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبایی غروب ماه رمضان با پای پیاده با کهولت سن به حرم حضرت فاطمه معصومه (س) میآمد و با بوسه بر ضریح آن حضرت (با کیفیتی مخصوص) روزه خود را افطار میکرد سپس به خانه رفته و غذا میخورد.
وقتی در عصر مرجعیت عامه آیتالله العظمی بروجردی، شاه عربستان به ایران آمده بود و توسط سفیر عربستان تقاضای ملاقات با ایشان را نمود، آقا اجازه نفرمودند!
اطرافیان گفتند مصلحت است که شما اجازه ملاقات بدهید. ایشان فرمودند: او وهابی است اگر به قم بیاید به زیارت حضرت معصومه (س) نمیرود و این، هر چند غیر مستقیم، توهینی به ساحت ملکوتی ایشان است.
آیتالله حسن رمضانی میگفت: چندین سال قبل، دانشگاه قم برای تجلیل از مقام حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها گردهمایی تشکیل دادند و از من خواستند که واسطه شوم و حضرت استاد علامه حسن زاده آملی را برای این مجمع دعوت کنم.
معمولا حضرت استاد به خاطر کسالت و اشتغالات فراوانشان این دعوتها را قبول نمیکردند، اما وقتی این مساله را مطرح کردم با کمال صفا و صمیمیت و تمام وجود، سریعا قبول کردند.
حتی به مسئولین آنجا تماسی نگرفتیم که وسیلهای برای حضور استاد در مراسم بفرستند. خود ایشان به محل جلسه تشریف آوردند و به محض حضور در مجلس، جلسه منقلب شد و قرار نبود ایشان سخنی بگویند، اما اصرار مسئولین و دیگران ایشان را به حرف آورد و جملهای که با تمام وجود فرمودند و ابراز کردند و همه را منقلب کرد این بود: «اگر برای من ممکن بود و مواجه با مشکل نمیشدم برای تجلیل از شخصیتی مانند فاطمه معصومه سلام الله علیها این مسیر را سینهخیز میآمدم!»
3 صلوات هدیه به روح مطهر حضرت فاطمه معصومه
منبع: خبرگزاری فارس
میلاد پدر عزیز امام زمان مبارک
ره باز کنید، دلبری آمده است
بر شیعه امام دیگری آمده است
در مطلع هشتم ربیع الثانی
میلاد امام عسکری آمده است
ما دیده به راه دلبری مه روئیم
با باده ناب دیده را می شوئیم
در این شب پرشکوه با هر صلوات
تبریک به صاحب الزمان می گوئیم
حالا هرچقدر دوست داری تبریک بگو
معرفت به امام زمان
چگونه میتوانیم معرفتمان به امام زمان را بیشتر کنیم؟
افزایش شناخت و معرفت نسبت به امام زمان پیش از هر چیز نیازمند آن است که مطالعات خود درباره آن وجود مقدس را بیشتر کنیم و از هر منبع و شخص مطمئنی برای افزودن بر دانش خود در این رابطه بهره بگیریم. بیشک در این راه باید ابتدا از قرآن کریم و دریای معارف اهل بیت بهره گرفت و به سراغ منابع اصیل شیعه چون کتاب شریف کافی، الغیبه شیخ طوسی و نعمانی، کمالالدین شیخ صدوق و… رفت. همچنین مطالعه و دقت در معانی زیارات مربوطه نیز بسیار راهگشا است.
اما بهصرفنظر از این امور باید توجه داشت که شناخت امام معصوم و ایمان به او از سنخ هدایت تکوینی امام است که بدون عنایت او محقق نمیگردد؛ ازاینرو میبایست آمادگیهایی را در خود ایجاد کرد که هدایت آن امام هادی شامل حال ما نیز بشود و باید دانست اگر این زمینه فراهم نگردد چهبسا خواندنها و پژوهشها جز تردید و ظلمت برای فرد حاصلی نداشته باشد؛ چنانکه خداوند متعال درباره قرآن میفرماید:
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً؛[آیه 82 سوره اسراء] و از قرآن آنچه را براى مؤمنان شفا و رحمت است نازل میكنیم، ولى ستمگران را جز زیان نمیافزاید».
این زمینه با ایمان به خدا و عمل به واجبات دینی فراهم میشود؛ اما به طور خاص در مورد امام زمان باید به دو امر مهم دیگر نیز اشاره کرد:
۱. انتظار
برای اینکه بتوانیم حالت انتظار را در خود ایجاد کنیم، ابتدا باید معنای انتظار را در خود ایجاد کرده و آن را بفهمیم، سپس در تحصیل آن بکوشیم. انتظار، کیفیتی روحی است که موجب به وجودآمدن حالت آمادگی برای آنچه انتظارش را میکشیم میشود. ضد آن یأس است. هرچه انتظار بیشتر باشد، آمادگی نیز بیشتر است. انتظار فرج آثاری دارد، یکی از آثار آن، این است که انسان را از هرگونه انحراف و کجروی برحذر میدارد و روح و جسم منتظر را برای درک بیشتر امام خود مهیا میسازد. یکی دیگر از آثار انتظار به دست آوردن توفیق، عنایات و توجهات امام عصر است. امام بهطور ناشناخته در میان ما رفتوآمد دارد. دلهای بسیار آماده و منتظر را بر میگزیند و در اختیار میگیرد و گروه منتظران را بیش از پیش آماده میسازد و آنها را تربیت میکند.
۲. محبت به ولی عصر
محبت گوهری است که خودبهخود، محب را به محبوب میرساند. محبت اکسیری است که هرکجا آمد، ماهیت را عوض میکند.
خداوند میفرماید:
«قل لا أسألکم علیه أجراَ إلاّ المودّه القربی؛ بگو ای پیامبر برای انجام این رسالت [خطیر که ایفا نمودم،] از شما جز مودت و محبت نسبت به نزدیکانم نمیخواهم».[آیه 23 سوره شوری]
اگر واقعاَ به امام زمان محبت داریم، باید آثاری داشته باشد. بزرگترین اثر آن، تزکیه نفس و تحصیل تقواست واثر دیگرش آن است که باید دائماً به یاد محبوب بوده و به دنبال تحصیل رضای محبوب باشیم.
اثر دیگر محبت، دوست داشتن آثار و متعلقات محبوب است. انسان هرچه را که به محبوب منتسب است دوست میدارد و نیز هرچه را که برای خود میخواهد، اول برای محبوب طلب میکند؛ اگر دعا میکند، اول برای محبوب دعا میکند و دایماً انتظار او را میکشد.
به هر حال بهطور خلاصه باید گفت: برای درک بیشتر امام زمان، باید رضای او را به دست آورد و رضایت او در گرو ترک گناه و انجام واجبات میباشد. باید خود را صالح کنیم و از فساد و گناه دور شویم. هدف قیام و ظهور امام زمان اصلاح دین و برچیدن فساد و گناه میباشد؛ پس باید در راه هدف آن بزرگوار، خود را مشغول سازیم و با عمل خود، آن را تقویت کنیم.
منبع:jc313.ir
عجل، امام منتقم کربلای ما...
بوی ظهور می رسد از کوچه های ما
نزدیک تر شده به اجابت دعای ما
دیگر دو بال آرزویمان شکسته است
از انتظار پر شده حال و هوای ما
این هفته هم سه شنبه شب جمکران گذشت
پاسخ نداشت این همه ، آقا بیای ما
ما از ندیدنت بخدا شکوه می کنیم
ای امتداد هرشب یا ربنا ما
دیگر به اخر خط دوری رسیده ایم
ای انتها غیبت تو ابتدای ما
این پنج روزه نوبت ما ، کاش با تو بود
بر روی رد پای تو می بود پای ما
یک جمعه گریه های تو را درک می کنیم
عجل ، امام منتقم کربلای ما
***علی ناظمی***
نکاتی پیرامون دعای سلامتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)
(بسم الله الرحمن الرحیم)
منظور از «ولياَ» و «حافظاَ» و «قائداَ» و «ناصراَ» و «دليلاَ» و «عيناَ» كه در دعاي «اللهم كن لوليك الحجة بن الحسن» مي خوانيم، چيست؟
1-منظور از ولیا این است که خداوندا! تو سرپرست و مدبر امر امام زمان -عج- باش و امور او را اداره و تدبیر نما.
2- مراد از حافظا این است که خدایا تو نگهدار و حافظ آن حضرت باش و او را از بیماری ها و آسیب های ظاهری و باطنی و زمینی و آسمانی محافظت نما .
3- مقصود از قائدا این است که خدایا تو راهبر و پیشوای و مقتدای آن بزرگوار به سوی خیر و خوبی و کمال باش .
4- ناصرا به این معنا است که خدایا تو با قدرت بی کرانه و مطلق خود یاور و پشتیبان ایشان در تحقق اهداف والا و مقدسش باش .
5-دلیلا به این معنا است که خدایا تو راهنما و هادی آن سرور در نیل به مقاصد بزرگ و والای او باش .
6- عینا یعنی خدایا تو چشم بینا و بصیر آن ولی والا باش تا بر همه امور نظارت داشته باشد و هیچ امری از او مخفی نماند و مشرف و مسلط بر همه احوال و اوضاع باشد .
در واقع در این دعای نورانی عنایت و هدایت و توجه و حفاظت و رسیدگی و نصرت و راهنمایی همه جانبه و تمام عیار خداوند را در مورد آن حضرت در خواست می نماییم تا ایشان با بهره مندی از آنها به اهداف آسمانی و ملکوتی و مقدس خود نایل گردند .
منبع: jc313.ir
او خواهد آمد
مصر از هم پاشیده!
یمن بهم ریخته!
پادشاه عربستان به درک واصل شد!!!!
عراق و سوریه درگیر پیروان معاویه
جهان در حال تحول
نمیدانم معنی دعوت جوانان اروپا به اسلام چیست؟!!!!
آیا نزدیک است؟
شاید کسی در راه است………..شاید……
به امید ظهورش صلوات
نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی
متن پیام مقام معظم رهبری خطاب به جوانان اروپا و آمریکا به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.
سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است.
تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند.
اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد.
این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
سیّدعلی خامنهای
۱۳۹۳/۱۱/۱