ویژگی یاران....
همین که برای کارهای ثابت زندگی ات وقت کم می آوری، همین که تو میمانی و زمانت میرود…
همین که «وقت ندارم» ورد زبانت میشود.. همین که «سرم شلوغ» است بهانه همیشی توست…
همین که خیلی وقت ها احساس میکنی آن چیزی که باید، نیستی!
یعنی وقت های «مرده» در زندگی تو بیداد کرده است…
یعنی ثانیه هایی که میتوانستی با یک خط کتاب، با یک ذکر، با یک فکر، با یک لبخند، از آنها یک «کوه» بسازی برای خودت… «کاه» کرده ای رفته است پی کارش… دقیقه هایی که میتوانستی از آنها بالا بروی را نادیده گرفته ای…
این یعنی جای خالی «برنامه ریزی» در زندگی تو .. خراب کرده همه چیز را…
کتاب مرد رؤیاها را که میخوانی میبینی هم کلاسی های چمران همیشه درحیرت این بودند که او چطور کارهایش را به این سرعت و دقت انجام میدهد.. نه «از» کاری میماند و نه «در» کاری.. سریع و عالی!
که بزرگی به آنها گفت.. فرق چمران با شما این است که او.. وقت «تلف» شده ندارد! و حقیقتا فرق همه #علما و #شهدا با ما هم در همین است که وقت تلف شده ندارند..
چون برنامه دارند، برای «همه» وقتشان.. و اینها هستند که لیاقت یاری امام را دارند…
مناجات
پروردگارا ازتومیخواهم…
سهم دستانم را دعا
سهم چشمانم را مهربانی
سهم پاهایم را صراط مستقیم
سهم دهانم را ذکر
سهم قلبم را محبت اهل بیت
وسهم لحظاتم را انسانیت
عطا بفرما
خودت را پیدا کن...
درون تو سرزمین عجیبیست
که باید کشف شود…
اما تو همیشه درگیرِ دنیای بیرونت هستی..
همه اش میخواهی دیگران را کشف کنی..
نیتشان را بفهمیبفهمی خوبند یا بد!!!
خودت را پیدا کن…
تفاوت بین انسانهای موفق و ناموفق
براي انسان هاي موفق ؛
در هفته؛
هفت امروز وجود دارد؛
و براي انسان هاي نا موفق؛
هفت فردا؛
تفاوتهای کوچک ؛
نتیجه های بزرگی به بار می آورد.
شعر مهدوی
هیچ کس کاش نباشد نگهش بر راهی
جشم بر در بود و دلبر او دیر کند
کاش چشم گل زهرا به دل ما افتد
با نگاهش به دل غمزده تاثیر کند
کاش از روی ترحم گذرد بر دل من
و بسازد دل ویرانه و تحویل کند
کاش صاحب نفسی همدم این خسته شود
که زگرمی لبش مسئله تغییر کند
چندسالی است که از هجر رخش می گرییم
کاش بانیم نگه ازهمه تقدیرکند
کاش با آن قلم عشق شبی نام مرا
در میان صحف فاطمه تحریر کند
کاش روزی بزند تکیه به دیوار حرم
باهمان لحن علی نغمه تکبیرکند
کاش جز مجلس او جای دگر پا ننهم
تا فقط مجلس اوجان مرا سیر کند
ألـلَّـھُــــــمَــ ؏ َـجــــــــــِّـلْ لِوَلــــــیِـڪْ ألــــــــــْـفـــــَـرَج?
ما خودمان گم شدهايم
میرزا اسماعیل دولابی (ره):
ما مثل بچه اي هستيم كه پدرش دست او را گرفته است تا به جايي ببرد و در طول مسير از بازاري عبور مي كنند.
بچه شيفته ويترين مغازه ها مي شود و دست پدر را رها مي كند و در بازار گم مي شود.
وقتي هم متوجه مي شود كه ديگر پدر را نمي بيند، گمان مي كند پدرش گم شده است؛ در حالي كه در واقع خودش گم شده است.
انبياء و اولياء، پدران خلقند و دست خلائق را مي گيرند تا آنها را به سلامت از بازار دنيا عبور دهند. غالب خلائق، شيفته متاع هاي دنيا شده اند.
امام زمان(عج الله تعالي فرجه الشريف) هم گم و غائب نشده است؛ ما گم و محجوب گشته ايم.
ارتباط خيلي مهمه
براي کوتاه کردن موهام، به يه مغازه سلموني مي رفتم که آرايشگرش هميشه موقع کار، يه سيگار گوشه لبش بود، تا آخرشب هرجا ميرفتم، همه مي گفتن: سيگار مي کشي؟ هفته پيش به یه مغازه عطرفروشي رفتم، فروشنده يه ادکلن رو به لباسم زد گفت اين ماندگاري اش فوق العاده است. با اينکه خريد نکردم، تا همين دو سه روز پيش هرجا مي رفتم، مي گفتن: چه بوي خوبی.
يادمون باشه ارتباطها خيلي مهمه.
وقتي با افراد مودب و فهميده در ارتباطیم، یا وقتي که با افراد آلوده اي در ارتباطیم، خواه ناخواه از این روابط تاثير مي گيريم.
شعری برای حضت زهرا (سلام الله علیها)
چه غصه ها که نخوردی برای همسایه
هنوز هم که تو داری هوای همسایه
کمی به فکر خودت باش در قنوت شبت
بزرگ هست عزیزم خدای همسایه
تو ناله کردی و همسایه را دعا کردی
ز گریه ی تو در آمد صدای همسایه
دعای توست که مرگت سریعتر برسد
همین شده است دقیقاً دعای همسایه
کمر به قتل تو بستند، باز هم بانو
به فکر نان شبی و غذای همسایه؟!
به زخم دست تو پاشید آن نمک را که
گرفته بود ز دستت گدای همسایه
به خانه ریخته اند و گمان نمی کردم
به خانه وا شود اینگونه پای همسایه
نخواستیم جواب سلام ها را، کاش
سلاممان ندهد با کنایه همسایه
چه غربتی است که همسایه بی خبر باشد
ز داغ مرگ عزیز و عزای همسایه
قسم به سرخی خونهای چادرت دیگر
برام رنگ ندارد حنای همسایه
محمد رسولی
یا زهرا
زهرا که عنایتش به دنیا برسد
باشد که به فریاد دل ما برسد
یارب سببی ساز که در روز جزا
پرونده ما به دست زهرا برسد
یا فاطمة الزهـرا
“زهـرا“ …
سپرِ معرکهی مولا بود
وقتی که علی مرتضی تنهـا بود
یک مو
زِ سرِ ولی نشد کم هـرگز
جایی که مدافعِ حرم”زهـرا” بود